پی ام اس

ساخت وبلاگ

تو دوره ی سگیِ پی ام اس بسر میبرم طوری حس میکردم تا گریه نکنم اروم نمیشم تا صدامو شنید فهمید حالم بده بهش گفتم دست خودم نیس دلم میخواد فقط گریه کنم نزاشت اینقد حرف زد قوربون صدقم رفت حرفای قشنگی که بهم زد باعث شد حالم بهتر شه تا الان بیدار پا به پام بیدار بود بهم یاداوری کرد چقد دوسم داره بهم گفت درداتم الان مال منه بعد از اینکه مطمئن شد بهترم بعد پونصد بار پرسیدن با اینکه خودشم امروز حالش خوب نبود ی ربع که قطع کردیم ولی باز همین الان زنگ زد خیلی نیس باهمیم ولی تو همین چندوقت یجوری یادم گرفته یجوری بلده منو که از صدام میتونه تشخیص بده تو چه وضعیتیم

نمیدونم ی حسی دارم

انگار بعد مدتها یکی هست که بتونم روش حساب باز کنم

امشب میگفت کاش زودتر بهم برخورد میکردیم گفتم تو دیر اقدام کردی جمعه...

ما را در سایت جمعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sainaaaa بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 12:44